هواللطیفــ :
مناره ها همه با " قل اعوذ..." روشن بود
من و تو پشت ترافیک "شهرک پردیس"
و رادیـــــــو روی ایران نیــــوز روشن بود
منی که رنگ نگاهم تبی جنوبی داشت
و چشمهای تو چون تام کروز روشن بود
دوباره شب شد و در جمع شاعر ما
چـــراغ یک غــــزل دلفروز روشن بود
میان آن همـــه لبخندهـــای اجبــــــاری
هجوم درد و غمی سینه سوز روشن بود
اگر چه قلب من آن شب کنار تو جا ماند
تو عاشقم نشدی مثل روز روشن بود!
" زهــرا شعبـانی "
از اینــجــا" گـــوشـ بـــدهــ "