_____ شبیـه یـکـ دختــــر خــوب! _____

_____ شبیـه یـکـ دختــــر خــوب! _____

عـشق اگر اینست مرتـد می شوم ...... خـوب اگر اینست من بـد می شوم!!
_____ شبیـه یـکـ دختــــر خــوب! _____

_____ شبیـه یـکـ دختــــر خــوب! _____

عـشق اگر اینست مرتـد می شوم ...... خـوب اگر اینست من بـد می شوم!!

باید به شهرِ عشق تو با احتیاط رفت...

هواللطیــفـــ :


تا می‌کشم خطوطِ تو را پاک می‌شوی
داری کمی فراتر از ادراک می‌شوی


هرلحظه از نگاهِ دلم می‌چکی ولی
با دستمالِ کاغذی‌ام پاک می‌شوم


این عابران که می‌گذرند از خیال من
مشکوک نیستند تو شکاک می‌شوی


تو زنده‌ای هنوز برایم گمان نکن
در گورِ خاطرات خوشم خاک می‌شوی


باید به شهرِ عشق تو با احتیاط رفت
وقتی که عاشقی چه خطرناک می‌شوی!


"مرحوم ه نجمه زارع"


از اینـــجــــا " گـــوشـــ بـــدهـــ "

 

من مـــــــرده ام در من هوای هیــــــــــــچ کس نیست...

هواللطیفــ :


این شعرها دیگر برای هیچ کس نیست

نه! در دلم انگار جای هیچ کس نیست


آن قدر تنهایم کـــــــــه حتی دردهایم

دیگر شبیه دردهای هیچ کس نیست


حتی نفس هــــــــــای مـرا از مـن گرفتند

من مرده ام در من هوای هیچ کس نیست


دنیــــای مرموزی ست مـــا باید بدانیــــــــم

که هیچ کس این جا برای هیچ کس نیست


باید خدا هـــــــم با خودش روراست باشد

وقتی که می داند خدای هیچ کس نیست


من می روم هرچند می دانـم کــــــه دیگر

پشت سرم حتی دعای هیچ کس نیست


"مرحوم ه نجمه زارع "


از اینجـــا " گـــوشـــ بـــدهـــ "

در عصر احتمال ، قشنگی نگفتنی است...

هواللطیفـــ :

گفتم: ببار ، گفت که باران گرفتنی ‌است
گفتم: دلم ، گفت: نگفتم شکستنی است؟

گفتم قشنگ ، گفت که نسبت به دیگری
در عصر احتمال ، قشنگی نگفتنی است

گفتم: اگر ، گفت: ببین! شرط می‌کنی،
بازی شرط و عشق قماری نبردنی است

گفتم که من ، گفت: فقط تو، همیشه تو
این من میان ما شدن ما، نمردنی‌ است

گفتم که عشق ، گفت که قیمت نکرده‌ای؟
هر جای شهر را که بگردی، خریدنی است

گفتم: تمام ، گفت: شدم، می‌شدم، شده‌
صرف زمان ماضی هستن! نبودنی است

گفتم که مرگ ، گفت: اگر مرگ پاسخ است
این عشق ماندنی شما هم نماندنی است

گفتم: غزل ، گفت که این بیت آخر است
من عاشق تو نیستم و ناسرودنی است 

"مرتضی عزیزیان "

از اینــجــا " گــوشــ بــدهــ "