هواللطیفــ :
خبر به دورترین نقطهی جهان برسد
نخواست او به من خسته ـ بیگمان ـ برسد
شکنجه بیشتر از این؟ که پیش چشم خودت
کسی که سهم تو باشد، به دیگران برسد؟!!
چه میکنی، اگر او را که خواستی یک عمر
به راحتی کسی از راه ناگهان برسد...
رها کنی ، برود ، از دلت جدا باشد
به آنکه دوست تَرَش داشته ، آن برسد
رها کنی ، بروند و دو تا پرنده شوند
خبر به دورترین نقطهی جهان برسد
گلایهای نکنی ، بغض خویش را بخوری
که هقهق تو مبادا به گوششان برسد
خدا کند که... نه! نفرین نمیکنم، نکند
به او، که عاشق او بودهام ، زیان برسد
خدا کند فقط این عشق از سرم برود
خدا کند که فقط زود آن زمان برسد....
"نجـــمه زارع"
از اینــجا " گــــــــوشــــ بــــــدهــــــــ "
هواللــیفــــ :
تا صبحدم به یاد تو شب را قدم
زدم
آتش گرفتم از تو و در صبحدم زدم
با آسمان مفاخره کردیم تا سحر
او از ستاره دم زد و من از تو دم زدم
او با شهاب بر شب تب کرده خط کشید
من برق چشم ملتهبت را رقم زدم
تا کور سوی اخترکان بشکند همه
از نام تو به بام افق ها ، علم زدم
با وامی از نگاه تو خورشید های شب
نظم قدیم شام و سحر را به هم زدم
هر نامه را به نام و به عنوان هر که بود
تنها به شوق از تو نوشتن قلم زدم
تا عشق چون نسیم به خاکسترم وزد
شک از تو وام کردم و در باورم زدم
از شادی ام مپرس که من نیز در ازل
همراه خواجه قرعه ی قسمت به غم زدم
" حسین منزوی "
از اینــــجـــــا " گـــوشـــــ بــــدهـــــــ "
هوالــلطیفــــ :
هر چند که خسته ایم از این حال نیا
شرمنده اگر ندارد اشکال نیا!!!
ما خط تمام نامه هامان کوفی ست !
آقای گلم زبان من لال نیا !!
*** *****
هواللطـــیــفـــ :
سراپا اگر زرد و پژمرده ایم
ولی دل به پایــیز نسپرده ایم
چو گلدان خالی لب پنجره
پر از خاطرات ترک خورده ایم
اگر داغ دل بود ما دیــده ایم
اگر خون دل بود ما خورده ایم
اگر دل دلیل است آورده ایم
اگر داغ شرط است ما برده ایم
اگر دشنه ی دشمنان گردنیم
اگرخنجر دوستان گرده ایم
گواهی بخواهید اینک گواه
همین زخم هایی که نشمرده ایم
دلی سربلند و سری سر به زیر
از این دست عمری به سر برده ایم...
:::قیــصـــر امــین پــور:::
از ایــنــجــا " گــوشـــ بــدهـــ "
هوالـــلطیفــــــ :
در تولدم امشب، غرق نور و مهتابم
گوییا در این گیتی ، یکه تاز میتابم
آسمان پر از خنده، کهکشان پر از شادی
هر کسی به یک نوعی،از "الــــی"کند یادی...
یک نفر زده زنگ و یک نفر هم Off داده
یک نفر دوتاعکسه ، تا نخورده، صاف داده
یک نفر غزل گفته، با تلاش و با سختی
دیگری فقــــــــط کرده،آرزوی خوشبختی
یک نــفر E-mail ای با مثنوی و نقاشی
یک نفر به یاد ما،حوض دل کــــــند کاشی....
یک نفر پر از عشق و دیگری پر از رویا
هر دو دل فرستادند رنگ آبی ِ دریا
یک نفر دعا کرده، یک نفر زده لبخند
یک نفر فرستاده،یک کتاب پر از پنـــــد
یک نفر به من گفته نازنین الی ! پرشور
یک نفر یه حرفایی،عین وز وز زنبور!!!!
یک نفرکمی شعر و یک نفر فقط انشا
دیگری نداده هیـچ! میدهد خدا آیا؟؟؟؟
یک نفر زد SMS با جُکی پر از خنده
دیگری دعا کرده، زنــــده باشم آیــــنده
یک نفر فرستاده قلبی و گل و بوسه!!!
یک نفر دگر گفته:"این الــی چقد لوسه!!!"
یک نفر فرستاده،شعر و مطلبی ساده
دیگری گمانم که، یـــاد مــــــن نــــیفتاده....
هر کسی به یاد آورد این تولد ما را
میفرستمش با شور، یک سبد گل زیبا
هرکسی ز یادش برد این تولد بنده
مرسی از گل و شعر ونامه و Off و بوسه
مرسی از همه، حتی ؛ اون که گفت الی لوسه!!!
در شبی و در یک تیر مادرم مرا فهمید
آخرش پدر امشب، بعد مدتی خندید
در شبی، شبی در تیــــر ، دختری تولد یافت
نام او الـــی گشت و آسمان غــــزل میبافتـــ
هر کجا پر از شادی ، چهره ها پر از خنده
بهترین گل ِ دنیـــــا ، یک نفـــــر ، الــــــی! بنـــده !!!!
::: الـــــــی :::
از ایـــنجـــا " گــوشــــ بـــدهــــ "
هواللـــطــیفــــ :
خداوندا مــــرا ایــن بار ارضا می کنـی یا نه ؟!
بگــو قلب مــرا آغـــوش دریا می کنی یا نه ؟!
هوس کردم کــه با تریاک و بنگ و باده بنشینم
دوباره ســور و ساتم را مهیّا می کنی یا نه ؟!
ببین! مــن یـــوسفم امّا، کمی تا قسمتی ناپاک
مــــرا مهمان آغوش زلیـــخا می کنــــی یا نه ؟!
مرا ای اوّلین و آخریــــــــن زنجیــــــر شوریـــدن
رها از طعنه ها، زخم زبان ها می کنی یا نه ؟!
رها کن آسمان ها را، بیا این جا قضاوت کن
ببینم در زمین یک مرد پیدا می کنــی یا نه ؟!
خدایا حاجتــــی دارم که باید مطمئـــــن باشم
تو هم مثل همه امروز و فردا می کنی یا نه ؟!
مرا از ننگ آدم بودن و بیهــــــــوده فــــرسودن
امیـــــد آخــــرین من! مبـــرّا می کنی یا نه ؟!
برای آخــریــن پرسش، و حـتّـی آخرین تهدید
قیامت را بگو ـ مردانه ـ برپا می کنـی یا نه ؟!
:::علی اکبر یاغی تبار :::